من نویسنده ی
خوبی می شدم اگه
تورو کنار خودم داشتم؛
مثلا می شد از خطوط کنار چشم هات،
وقتی می خندیدی ی کتاب بنویسم
یا از اشک هات
وقتی از سراشیبی گونه هات، بدو بدو به سمت زمین میان
مثلا می شد از دست هات، قطور ترین کتاب دنیارو بنویسم...
اما نیستی دیگه. نیستی...
فاطیماه نویسنده وشاعر
ZibaMatn.IR