زیر باران فکر کردن
دست به کوچههای شهر ساییدن
شهر را در آتش و رؤیاها بوسیدن
حس کردنِ اینکه
همهچیز را میتوانی در آغوش بگیری
جا دهی
زمانی خیسشده را در خود حس میکنم
زمانی گریسته را
خیسی
از زرد و نارنجی و کلاغ
از حملهی تاریکی و آتش
آنقدر خیس که
همیشه سرما پیدایت میکند
و در استخوانهایت میگرید
#شهرام_شیدایی
•
ZibaMatn.IR