شرم داشتم که جلوی دختران همسایه سر بلند کنم اما قلبن نیز می خواستم برای به آغوش کشیدن دخترک زیبای همسایه سینه چاک کنم. روزی دخترک همسایه شرم را کنار گذاشت نگاهش را به من دوخت و چنان به من نزدیک شد که سینه هایش به سینه ام برخورد داشت...