پنجشنبه , ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
آواره ی هوایِ تو دائم غریب بود..!...
نیست گویا روزنی این سقف قیراندود را......
در دل خیالِ کیست که خوابم نمى بَرَد؟......
عمری است که در دامم و صیاد ندارم...
غمِ عشق آمد و غم هایِ دگر پاک ببُرد......
بی تو گر صد جان بود،یک لحظه نتوان زیستن......
مرا در آسمان می جویی و من زیرِ آوارم......
گفتم ندهم دل، رخ زیبای تو نگذاشت.... ...
من مانده ام که بی تو شب ها سحر کنم......
ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق .....
گر قیامت قصه باشد من کجا بینم تورا؟...
توانِ کشمکشم نیست بی تو با ایام ......
در خواب هم چو روی تو رویی ندید چشم...
از عالمی گسستم تا با تو عهد بستم.....
ز کدورت من و ما پرم،غم بار دل به که بشمرم؟......
قبول خلق حجاب است از قبول خدا.......
بس که در فکرِ خود اُفتادم سَر از زانو گذشت......
کعبه ی اندوهْ گوئی بیتُ الاحزانِ من است ......
خرمن عمر ای دریغ رفت به باد محال ..!...
دوستش داری و از عاقبتش با خبری ......
زلف هندوی تو در تاب است و ما را تاب نیست...
قدردان خود نی ام از بَس که با خود بوده ام ......
هزار سال برآید همان نخستینی .....
ولی دل راتو آسان بردی از من...️...
عشق ؛ شیرین می کند اندوه را......
ایّامِ بهار است و هوای چمنم نیست... مشهدی...
از چه میترسى دگربعد از سیاهى رنگ نیست....
دل ز غم های گلوگیر گره در گره است.....
با خیال رفتگان هم قانعم از بی کسی.....
ما قصه ى دلجز به بر یار نبردیم ......
این خانه لبریز تو شد،شیرین بیان،حلوای تر️شاعر: صالح اعلابا_صدای:_ زند وکیلی...
نبودنت همیشه اینجاست ،برعکس تو.......
بنشین که تو را نیست کسی یارتر از من.....
...
گَهی بر سر، گَهی بر دل،گَهی بر دیده جا دارد...️...
حس کردنی ست قصه ی عشقم نه گفتنی......
چون تو دارم، همه دارم؛ دگرم هیچ نباید...
جز عشق گناهی نیست در نامه ی اعمالم.....
اشکِ بی رنگم گواهی بر دلِ پر خون نداد......
اگر مردن نبودی زندگی با ما چه ها کردی......
وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من......
به هر محفل که ره بُردم چو شمعم سوخت تنهایی ...
بی هیچ سوالی و جوابی بغلم کن...
گر مرا روزی ازو سور است، سالی شیون است ...
کسی که نیست کسی که هست را از پا در می آورد....
مرا لبانِ تو باید! شکر چه سود کند..؟...
من بی تو زندگانی خود را نمی پسندم.....
چشمم به هر کجاست تویی در مقابلم......
اولین جمعه سال است و دلم مشهد توست... مقدم...
ذوق طلبت جنبش اجزای بهار است... دهلوی...