پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یک روح بلندپرواز در حال گفتگو با خداست. او در باغی سرسبز و پر رنگ، به آسمان نگاه می کند و از آنجا انتظار جواب می کشد. او با لباس قرمزش، مانند یک گل سرخ، در میان برگ های سبز و قرمز، برجسته و متفاوت است. او شاید دنبال یک معجزه باشد، یا شاید فقط دنبال یک لحظه آرامش....
افکارت تو را می سازند. جهان را با چشمان خود ببین. انرژی را از درون خود بیرون بیاور. قدرت را از خود بخواه. سمت خودت را با اعتماد به نفس پیش ببر....
با هر پرتوی نورانی خورشید که از آسمان بر ما می تابد، یک صفحه تازه از زندگی برای ما باز می شود. حتی وقتی که سرمای زمستان بر ما سایه افکند، گرمای خورشید را در اعماق وجودمان احساس می کنیم و این حس ما را با اشتیاق و نشاط پر می کند....
در زمانی که شور و هیاهوی زندگیدر هم می پیچد و هر گوشه ی کوچکی را در بر می گیرد،نیاز به پناهگاهی امن و آرام استتا دانش، نور و امید در ذهنمان باقی بماند.من پناهگاه را دانش می ناممجایی که پرتوهای دانش، روشنی را می بخشدو از پنجره های روحمان می تابدو قلبمان را به لحظه های ابدی می برد.در دنیای پرهیاهو، پناهگاه دانشما را به خود می خواندتا از شور و هیاهوبه دنیایی از نور و آرامش برسیم....
با منظره زیبای یک صبح زمستانی از خواب بیدار شوید، جایی که آدم برفی قد بلند ایستاده است. طلوع خورشید هوا را روشن می کند و روح شما را شاد و دلپذیر می کند. روز جدید را با شادی در آغوش بگیرید و قدردان این لحظه زیبایی و آرامش باشید....
رمز خوشبختی؟ لذت بردن از چیزهای کوچکِ زندگی ☕️🤍...
آینده ات به اون چیزی که امروز انجام میدی بستگی داره :/...