سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
خواستم جدی نگیرم حرف مردم را نشد این جماعت حرفهای مفت راحت میخرنداعظم کلیابیبانوی کاشانی...
تا دهان مُفت و گوشها مُفتند پشتمان حرف مفت بسیار است ......
هست صد دیوار اما شانه چیز دیگری ستگریه دارم، شانه ات، دیوانه! چیز دیگری ستکلبه دنجی برایم نیست، من هم می رومحتم دارم گوشه ی میخانه چیز دیگری ستکم تبارز می دهد بار غمم را خانه امای غزل! غافل مشو زولانه چیز دیگری ستشعر یعنی: خط و خال و هیچ دیگر غیر ازینشعر یعنی: دلبر مستانه چیز دیگری ستگفتمش جانانه ام، گفتا بگو عشقم، ولیجان من! جانان من! جانانه چیز دیگری ستگفتمش مجنون شدم، لیلای من! با خنده گفتعشق یعنی حرف مفت، افسان...
تا دهان مفت و گوش ها مفتندپشتمان حرف مفت بسیار است...