چشم من ...پی تو گشته حیران از همه به غیر تو گریزان چشم تو، شب ستاره باران آسمان شده خلاصه در آن! من از تمام دنیا...شبی بریدم،تورا که دیدم میان چشم مستت ،چه ها ندیدم تو را که دیدم غم تورا همان شب که دل سپردم به جان خریدم... _برشی...
نه غزل برای خواندن، نه صدا برای آواز نه هوای شعر دارم، نه پری برای پرواز نه چنان شکسته بالم که زمین شود سرایم نه توان پر کشیدن به امید صبح اعجاز چه به روز آفتاب سر بام ما رسیده است خبر از طلوع داری؟!!!شب خانمان برانداز نه ترانه می...
تصور کن که دنیا دل سپردهست عروس ِ آخرین سودای ِ شومه نبند چشماتو تا آخر نگام کن به چشمای تو عمرم مُهرومومه