حسرت دیدار تو همچون تکیه دادن بر دیوار کاهگلی نم کشیده ای ست که ترک جان می باید کرد
لمیدهام کنار دیوار کاهگلی و تابستان کودکیام در آبی حوض دست و پا میزند.