خواب دیدم تو را به من مرا به تو می رساند یک روز برفی . چه رویای سردی .. . گرم بپوش خیالم زمستانی ست
برف می بارید کنار پنجره ایستادی رفتن مرا نظاره کردی دانه های برف به دستان لرزانت که با من وداع می کرد می نشست وهرگز نمی دانستی سالها بعد یک روز برفی من در دستانت آب می شوم
روز برفی در مقابل روزهای معمولی، مثل جمعهس نسبت به بقیه روزای هفته!