می بینی؟ هیچکس دیوارِ ما را ورق نمی زند دخترک! کاش کبریتی مانده بود می شد نصفش کرد یکی برای شب های نفتی ات یکی برای کتابِ تاریکِ من... «آرمان پرناک»
آرزو می کنم اون بالاسری خیلی زود شب های طولانی زندگیت رو به روشن ترین صبح گره بزنه...