پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
همونم همون، که با دستِ تنگ تو مشتم برات، صدف داشتمبا این حال هم، به هرکی که تو دلت خونه کرد شرف داشتمگذشتم ازت ،نگام کن منو ...نه حالم بده نه چشمم ترهشب آخره، تو هم هرچقدر ازم دور شی واست بهتره..._برشی از ترانه...
درود بر شرف ابر ها که می گریندبرای اینکه دمی غنچه را بخندانند...
یه چیزایی رونباید تو مدرسه و کف خیابونا یاد گرفت،باید سر سفرهٔ پدر و مادرت یاد بگیری مثل:حیا، شرف، نجابت، مردانگی، تعهد......
نفس عمیییقدر هر محیط که اکسیژن باشدو شرف نه: "چند زیستی"!!...
در روزگارانی که شیرین خواب خسرو شاه می بیندفرهاد ، تیشه ، بیستونپیکار یعنی چه؟ما از درون گندیده ایماز آفت یاران!جسم مترسک کنج گندمزار یعنی چه؟این شعر ، این گفتار یعنی چهاین درد پر تکرار یعنی چهوقتی سگ چوپان ده سگ-گرگ زاییدهدیگر وفاداری شرف ایثار یعنی چه!ما مثل هم هستیمما تک به تک در خون هم نان میزنیم هر روزجسم نحیف دزدکی نوپابر چوبه ی نامهربان دار یعنی چه؟گوش تمام مردمان رهگذر اینجامسخ صدای نعره های معرکه گیر ا...