شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
برای نفس کشیدن به اکسیژن نیاز دارماما برای دوام آوردن تمامِ احتیاجم تویی ❤️✍️اسماعیل دلبری...
شِنیدن دوستَت دارم برای یک زن درست مانند اکسیژن است..شاید وقت شنیدنش همه چیز عادی باشد،اما لحظه ای آنرا دریغ کنید..میفهمید چقدر حیاتی بود، حتما نفسش بند می آید.....
نفس عمیییقدر هر محیط که اکسیژن باشدو شرف نه: "چند زیستی"!!...
از آن روز کهبه دیدارم آمدعطر شیرین همیشگی توهم صحبت قلبم شدیصورتی روشن یادتچراغان کردفضای تیره ی شبهایم را.....و من دیگرچشم ندارم....هیچ نمی بینم....دوخته ام هردو را به راهتچون خیره ماندن خورشیدبه رقص موزون جوانهگوش ندارمنمی شنوم جز صدایت....جای اکسیژنبازدمت می چرخد در ششهایم..... بر کتفم بالهای عشق روییدببین چه بی پرواتا افقحتی تا فراترهادارم پرواز می کنم ...
در جوّ زمین نیز بدون تو نفس نیستبرگشته ام اکسیژن ناب از تو بگیرم...
تمام اکسیژنهای دنیا را هم بیاورندبه کارم نمیآیدمن پر از،هوای توام...
آدم که همیشه نباید با اکسیژن نفس بکشه،یه موقع هم هست یکی مثل من با نفسای یکی مثل تو زندست...
Everyone needs oxygen to breathe, I need you.همه برای نفس کشیدن به اکسیژن نیاز دارند،من به تو️️️...
من تعجب می کنمچطور ، روز روشندو هیدروژنبا یک اکسیژن ترکیب می شوندو آب از آب تکان نمی خورد !...