پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مرا مادرانه تر به آغوش بکش! درد درددرد می چکد از تمام وجودم...لب هایم را دوخته انداما سکوتم...سکوتم را نوازش کن!با سکوتم حرف بزن!سکوتم را گوش کن! و بعد؛ بگذار بخوابم...هزار سال دیگر بیدارم کنخواب مرحم است ولی برای دردهای عمیقشایدباید بمیریم...«سیامک عشقعلی»Hug me more motherly!the painthe painthe pain It drips from my whole being...My lips are sewnBut my silence...Caress my silence!Ta...
نه! این بهار هم آبستن هیچ لبخندی نبود!قبل از اینکه دست هایم در آغوشم یخ بزند،مرا دوست بدار!شاید شکفتم!▫️سیامک عشقعلی...
مرا به سرو تشبیه نکن!وقتی دهانم بوی گل های یاس می دهد در پاییز!من رود نیستم!آسمان هم نبود م!من سرگردان ترین واژه ام؛در کتابی که هیچ کس آن را نخوانده!▫️سیامک عشقعلی...