پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
عاشقم، با همه وجود عاشقمشعرم، شراره ای است که در خاطره ها پرتاب می شوددر هر بار خواندنش، عشقم بیشتر فرو می رویدهر بیت آن مانند یک ترانه زیبا، به دل می شیندشعرم، شیرینی و تلخی را در آغوش می کشددر دشت عشق، میان گلها به رقص درمی آیدشعرم، نغمه ای ناب و خوبانگی داردو عشقم، در آغوش شعرم به بلندی می رسد...
ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد......