متن خودکار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خودکار
به یاد دارم وقتی بچه بودم خودکارهایش را دزدیدم و تمام خودکارهایش را بوسیدم. وبعد خودکارهارابردم وروی تخت لالاکردم وخوب آنهارا بوییدم تمام خودکار عطر پیراهنش رامیداد
وقتی بابا آمد خانه ازمن پرسید چرا لب هایم آبی شده،ومن گفتم خودکارهایت رابوسیدم والان هم خودکارهایت خوابند
وبا همین یک جمله تاآخر...
هر چه آمد به سرم زیر سر خودکار است
رگ هامان کبود
ببار خودکار!
حنجره ام را می فروشم و به جایش خودکار می خرم
به راستی حنجره ای که عشق را فریاد نزند به چه کارمان می آید ؟!
شیوا احمدی الف
*خودکار بود و کاغذ..
گاهی غلط گیر هم نگاهش ب آن ها می افتاد..
او هم مراقب بود... مراقب جوانی کاغذ و خودکار..
کاغذ می نشست و خودکار برایش مینوشت..
حال گاهی عاشقانه هایش را و گاهی دردودل هایش را...
در این میان..
غلط گیر کم و بیش میپوشاند اشتباهات...