پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در سایه سار سرو تو دارم سعادتیسرمایه ی شفاعت صبح قیامتیعطر بهشت می دهد آنجا که نام توستیعنی بهشت دارد از عطرت حلاوتیشان نزول قدری و با تو مقدر است بیچاره آنکه با تو ندارد قرابتیپروانه ای که از دل آتش حذر نکردحتی نکردی از تب غم ها شکایتی تو کوه صبر هستی و چون قله سر فراززینب گرفته از تو چه صبر وصلابتی قدسیه ای که زهره ی زهراست نام توقدسی ترین فرشته ی عرش کرامتیبانوی نور و آیه ی ری...
سلام بانوی آفتابنمی دانم چه غمی دارد نام تو، که بغض شکسته و فریاد می خواهد و چه خوب گفت فرزندت که برای مادر جوانمان بلند بلند گریه کنید. غم تو فرق می کند با غم های دیگر. غمت به اشک علی گره خورده و این یک عمر است که خانه خرابمان کرده. اگر غم فرزندت آهی از عمق جان است و اشکی جاری، غم تو بغضی آزار دهنده است. بغضی که نه علی مصلحت به شکستن آن دید و نه امروز ما اجازه شکستنش را داریم.بغض تو کدورتی است برطرف نشدنی که مجبوریم در صدها لفافه بیا...
خوش آمدی به زمین ای شروع زیباییتو عطر یاسی و نرگس تویی که زهراییتو آن طلوع قشنگی که در کنار علی، برای ظلمت شبهای مکه آمدهایمقامِ فاطمه بودن فقط لیاقت توست، طلوع کن که محمد رسالت خود را، دگر به واسطه تو، تمام خواهد کردتو آمدی که بگویی شرافت یک زن، ز سرنوشت حسینت قیام خواهد کردتو آمدی که بگویی اگرچه پهلویت، شکسته، اما از آن دوازده خورشید به آسمان و زمین، از تو هدیه خواهد شد، سلام بر تو که عشق محمدی و علی!برای وصف خدا شرح بهترین غزلی...
از هر ده تا دخترپنج تا فاطمه اند/ سه تا زهرا دو تای دیگه هم تو شناسنامه فاطمه ان یه چیز دیگه صداشون میکنن...
از این مصیبت هر دلی پر شرر شدکه ثامن الائمه پاره جگر شدفاطمه گریان این غم عظمیواویلا واویلا آه و واویلاشهادت امام هشتم تسلیت باد...
چقدر آخر این ماه سخت و سنگین استتمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین استبزرگتر ز غم مجتبی (ع) و داغ رضا(ع)فراق فاطمه(س) با خاتم النبیین (ص) استایام عزا تسلیت باد...
قرآن شده نقش زمین یا رسولالله جسم حسینت را ببین یا رسولاللهاللهاکبر محشر به پا شدسر حسین مظلوم از تن جدا شدشمر آمده در قتلگاه آه واویلا زهرا کند او را نگاه آه واویلااللهاکبر محشر به پا شدسر حسین مظلوم از تن جدا شدآوای قرآن از سر نیزهها آمد بر اهل عالم خبر از کربلا آمداللهاکبر محشر به پا شدسر حسین مظلوم از تن جدا شدسرت سلامت فاطمه دخت پیغمبر افتاده در خون یوسفت با تن بیسراللهاکبر محشر به پا...
اهل حرم قرآن بخوانید از دیده خوندل فشانیدفاطمه را خون در دو عین استوداع آخر حسین است گشته به پا شور قیامت دخت علی سرت سلامتفاطمه را خون در دو عین است...
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شدبر دل فاطمه داغ عالم شد...
ای که صفای هر دلی می جوشه از عطای توبهشت قلب عاشقاس،زمین کربلایی توآه/چه کربلایی/چه لاله هایی/هنوز دارن اون/خاکا نواییهمینجا بود که بر حسین/جنایت و جفا شدسر عزیز فاطمه/بریده از قفا شدآه...سَروَر ِ بی سر......
را می خواهم برای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتاد سالگیتو را می خواهم برای خانه ای که تنهاییمتو را می خواهم برای چای عصرانهتلفن هایی که می زنندو جواب نمی دهیمتو را می خواهم برای تنهاییتو را می خواهم وقتی باران استبرای راهپیمایی آهسته ی دوتایینیمکت های سراسر پارک های شهربرای پنجره ی بستهو وقتی سرما بیداد می کندتو را می خواهمبرای پرسه زدن های شب عیدنشان کردن یک جفت ماهی قرمزتو را می خواهمبرای صبحبرای ظهربرای ش...