سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
دلم ورزشگاه ۶هزار نفره میخواهدتا در میان آن همه آدم تو را به بوسه ی فرانسوی دعوت کنم تا بفهمی با تو خجالت مفهومی ندارد ......
عدم ازلی « بگویید، از کجا به سراغ تان می آید این غم غریببالارونده، همچون دریا از صخره ی تیره و برهنه؟»— آن هنگام که قلب مان همچون خوشه ی انگور فشرده شددریافت که زیستن درد است. رازی آشکار بر همه کس.رنجی بس ساده و نه اسرارآمیزو همچون شادی تان آشکار بر همه کس.پس رها کنید پرسش را ، ای زیبای کنجکاو!و ساکت شوید! هر چقدر صدای تان دلنشین باشدساکت شوید، ای غافل! ای روان همواره مسرور!ای دهان گشوده به خنده کودکانه...
فرانسوی ها به جای اینکه بگنمن دلتنگ توام..میگن: Tu me manquesیعنی:من تورا کم دارم......
ایرانیا میگن:ازدل برود هرآنکه ازدیده برفت...🙄اما فرانسویا میگن:به قلب ما نزدیک استآنکسی که ازچشمهای مادوراست...😍...
کاش همسرم بودیو در آشپزخانهی کوچکمانغذا کمی میسوختشیر سر میرفتیک بشقاب چینی میشکستیک لیوان کریستال هماز همان فرانسویهای اصل !منمثل مردهای قدیمداد میزدم:حواست کجاست خانوم؟!و توآرام و با لبخند میگفتیبه تو آقا......
Je pensais à toi tellement plustu Existes juste dans mon esprit pas dans la réalitéاونقدری به تو فکر کردم که دیگهفقط تو فکرم وجود داری، نه در واقعیت...
Quand on est aimé, on ne doute de rien. Quand on aime, on doute de tout.وقتی که دوست داشته میشوی به هیچ چیز شک نمیکنی اما وقتی که دوست میداری به همه چیز شک میکنی......
La nuit est si belle Et je suis si seuleشب چنین زیباستو من چنین تنها...