
شهاب علی یار
دلنوشته های من
تو اول برادری تو ثابت کن
بعد حرف از ارث میراث بزن:-)
.
دیشب داشتم از کنار یه مرکز خرید رد میشدم.
طبق معمول دوتا از پسر بچه های کار با یه ترازو بغلشون کنار یه مغازه نشسته بودن.
یکیشون بلند شد اومد کنارم گفت:«آقا وزن میکنی خودتو ؟
گفتم:« نه ممنونم!
آخه هروقت که سر چهارراه ها یا هرجای دیگه که...
گند نزنید به مهم بودنتون ....
وابستگی یا دلبستگی؟!
وابستگی یعنی میخواهمت ، چون مفیدی!
دلبستگی یعنی میخواهمت ،حتی اگر مفید نباشی!
من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم، وابسته ام.
اما به جعبه ی آبرنگ بی خاصیتی که یادگار دوران کودکیم است،دلبسته.
وابستگی هارا جامعه و فرهنگ و والدین می اموزند و...
بچه که بودم وقتی مریض میشدم ؛
عزیز میگفت :
تا شب نشده ببرینش دکتر ،
شب که بشه بدتر میشه ها!
می خندیدم و میگفتم :
مریضی مریضیه دیگه عزیز چه ربطی به روز و شبش داره؟ می:گفت ننه من نمیدونم چه حکمتیه ؛
ولی همه درد و ،مرضا...
آمد و کمی در صندلی انتظار نشست
نگاه کرد و دل ربود
بعد گفت اسم تان چیست ؟
اسمم را گفتم و بعد رفت ... مدتی است اسم تان چیست صوت گوشهای من شده است ...
می آید با ادعای عاشقی
تمام دار ندار قلب ت را بر می دارد
چند روزی می ماند
و میرود
تو می مانی و دیواره های سرد قلب ت
و یک عمر کلنجار با دل و سادگی هایش
(شهاب )
آسمانی خطاب ش می کنند
گرچه آدم ها سنگ صدایش می کنند سنگ که جایش زمین است ؛
آسمانی چرا صدایش می کنند
نه مجرد ماندن افتخار است و نه متأهل بودن! آن چیزی که در هر دو صورت باید بدانی این است:
«نباید اجازه بدهی خودت را از تو بگیرند.»
تنگاتنگ دنیای من
یک نفر است
دلم را مچاله کرده است
نیم رخ دنیای خودش را بر
دنیای من افکنده است
سن ها پرسیدنی نیستند
سن همان اعدادی ست
که دنیا برای مان ساخت
مگر نه همه جوان آمده و جوان میرویم
من دوست خوبی برای خودم نبودم
میدونی
چرا ؟
چون هیچ وقت به خودم گوش نکردم و همیشه خودم خودم رو اذیت کردم
هر چی خودم خواستم رو سعی نکردم به دست بیارم
گفتم اشکال نداره خودمم دیگه .....
(هم دردی یا همدلی )
هم دردی یعنی نگاه کردن رنج و تعریف درد های خودت
اما هم دلی خودت رو در قالب فرد رنج دیده قرار میدی
اگه که کسی اومد پیش ت و درد دل کرد ساکت باش و قشنگ به حرف هاش گوش کن فرد آسیب دیده...
قلمم راست بایست ...
واژه ها گوش به فرمان قلم ...
همگی نظم بگیرید مودب باشید ...
صاحب شعر عزیزیست به نام پدر...
روز پدر بر تمام پدر های مهربون مبارک
تنها یک برگ مانده بود ...
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود ...
خیلی تلخ است
من برای تو شعر بنویسم
و تو برای دیگری برقصی ...
چهار چوبی که برات ساخته شده
زندانت نیست !
راه بهت نشون میده
میشه نگام کنی ؟!
چقدر خوب نگاه می کنی ؛
میگم میشه هر لحظه که خواستم نگام کنی
آخه اینجوری که نگا می کنی
قشنگ میشه خوشبختی رو حس کرد ...
عاشق من بودی یا تصوری که ازم داشتی ؟
دنیای عجیبیه
یه نفر رو دوست داری اون یکی دیگه رو دوست داره
اون هم یکی دیگه رو
و همین جوری ادامه پیدا می کنه و میشه عشق یک طرفه