با چهره ی دوستانم آمده اند در رابطه ام چادر می زنند و کمی بعد رفته اند در اداره فاصله ی تنهایی ام،با همکار بغلی پنجاه سانتی متر است در صف نان فاصله ی تنهایی ام،با همشهری جلویی پانزده سانتی متر و در خانه به وقت بوسیدن فاصله ی تنهایی...
تصادفِ زیبایی هاست اینگونه که پروانه ها به اشتیاقِ رنگِ چشمت به شیشه ی عینکت می خورند. _محسن بیدوازی _کتاب غم های تزئینی
ما که خودمان را پنهان می کنیم در تابستان در چمدان های نقره ای در سفرهایی به سمت شمال در عکس های دسته جمعی در باران در شادیِ مرطوبِ دریایی در رامسر رنج چگونه آدرس ها را پیدا می کند؟
تنها رسالت من در جهان دوست داشتن توست ببخش اگر به جنگ و گرسنگی و ترس فکر کرده ام...