تشنه ای منتظر معجزه ی بارانم مثل گلدان ترک خورده لب ایوانم بانگاه همه ی آینه ها درگیرم ودر این بادیه عمریست که سرگردانم گرچه عمری نشده قسمت من دیدن تو قسمتم میشوی آخر وخودم میدانم باز برگرد واز این قاعله دریاب مرا که ازین درد به لب میرسد آخر...