متن آینه دل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آینه دل
چشم در خواب، ولی با سحر بیزار آمد
ماه از آیینهی بیبال و پر بیزار آمد
دل اگر سرمهی آتش نکشد بر مژهها
نرود، از نفس رهگذر بیزار آمد
باد، آواز عبور است اگر مست نباشد
ابر، از زمزمهی بیخطر بیزار آمد
کوه، آن لحظه که افتاد به دامان سکوت...
سایهام در حلقهی زلف شبان افتاده است
عشق، چون مهتاب بر سقف جهان افتاده است
کوچهگردیهای من در خواب شهر آرزو
با نگاهی خسته بر دیوار جان افتاده است
شاخههای استخوانم باد را باور نکرد
زخمهایم در مسیر بادبان افتاده است
در دل آیینهها از خویش گمتر ماندهام
نور، در...
شکستی، قلبِ چون آیینهام را
دل و، حسّ دلِ بیکینهام را
شدم لیلای مجنونت؛ ولی تو
نکردی، التفاتی، سینهام را