آزرده و ملول، ز بی همزبانیم مفهوم واژه واژه ی درد نهانیم هر لحظه درد تازه و هر دم بلای نو پر پیچ و خم خطی ست ،خط زندگانیم ای پیک پاک مرگ، کی از ننگ زندگی با این همه درنگ، بگو می رهانیم با پای پر ز درد، تو...
اگر با سوزش من می شوی جانانه خوشحال بکش کبریت خود را روی این انبار پوشال تو حق داری نچینی بنده را از روی شاخه کسی هرگز نباشد طالب یک میوه ی کال من و این کوچه های ممتد و دیوار سنگی مرا یک سایه دائم می کند در کوچه...
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول لحظهای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی