متن رنج عشقی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رنج عشقی
تلخ کرده زندگی را،
این نبودن های تو.
گر چه ات حسن زیاد است ولی پیش نظر
از وفا دور ترینی تو به دل قرص قمر
اولین کار بری دل که قراری ببری
چون که بردی دگر ناز بری تاب کمر
چرا غرقِ خودت کردی دلم را؟
تو که: از دم، درونت بیصفا بود
بی خبر از حال مایی،
آخر به کدامین بهانه..؟
بر لبم خنده، ولی در دلِ من ماتم بود
خنده ای سرد، که از گریه ی پر باران بود
هرکجا نام تو را عشق به لب میآورد
پشت آن زمزمهها، سایهای بیپایان بود
رفته بودم که فراموش کنم نامت را
هرچه را یاد نبرده ست، به دل پنهان بود
عاشقی...
دلم تنگه از دنیا و عالم چقدر سرد است این عالم، به کسی نمی شه دل بست به کسی نمی شه اعتماد کرد، حرف دل و دیدن خیلی فرق داره،، من باید شرایط شما رو درک می کردم و بعد دلداده می شدم، من شاید مغرور باشم ولی خیلی از...
در زیر آوار خاطراتت،
چه جانها که نداده ام من.
کاش جانم را میگرفتی،
اما دلم را نمیبردی.
گویند دلت نسوزد برای کسی
که خودت بسوزی
که سوخت دلت برای کسی
نفس من که بماند نفس خودکار گرفت
یا بیا یا که بمان این دل بیمار گرفت
چه آمد بر سرِ عشق
علفِ هرز ، پیچکی
پیچیده در دلِ عشاق شد.
دلم را ، جانم را ، هستی ام را
زدم در پای عشقت مستی ام را
نگاهت رد شد و خاموش ماندم
ندیدی از نگاهم خواهشم را
سوختنم رادیدے و خندیدے...
خندہ ات رادیدم؛ سوختم...
خندہ هایم را خواهے دید...)
دیدار ما...
بہ وقت سوختنت...)
S...♡
سوختیم از اضطراب عشقی که بهر ما تسکین نداشت
خاطرمان ملول گشت و جانمان گرفت و لب نگشودیم
لبریز ز دلتنگی است.
این حال پریشانم.
تو از بهانه یِ غربت
من از ترانه یِ محنت
اگر که جذر بگیریم؛
پیامدش شود عزلت.
بغضِ دَم کرده یِ اَبرَم
ناشَکیب از تَبِ صَبرَم
شده تقدیرِ من این که؛
بشوم همدمِ جَبرَم
تنهایی سزاوار کسی که عاشق هست، نیست.
چشمم،
دچارِ تارِ عنکبوتِ غم است
آفتابِ جاری!
کاری بکن!
رگی از قلبم
که رسالتش
خونرسانی به عشق بود
خیلی گرفته است!
لعنت به نگاهی که لرزاند دل ما را.