شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
سپیده اسدی باتخلصمهربانعشق چشمان تورا در من مسخر می کند آنچنان که بیت هایم را منور می کند آنچنان که حال من خوب است اما بیش از این حال خوبم را هزاران بار بهتر می کند طعم لبهایت جهنم دارد اما با بهشت مست و بی پروا مرا یک جور دیگر می کند کافرم کردی به دوش خود مبر روح مرادین و ایمان برده با کفر لبت سر می کند باد پاییز است فکرت که در این اردیبهشت دشتهای لاله را یکباره پر پر می کند روز رستاخیز می دانم نگاه خیره ات ...
ماه منسوسوی نورتکدامین آسمان دلمنور کرده است...
هر شنبه که دیدار میسر گرددروزم به وجود تو منور گرددهر وقت تو باشی همه جای خانه با عطر حضور تو معطر گردد...
کلماتی بفرستکه خلاصم کند از دلتنگیکه منوّر بزند در روحم...مین خنثی شده راهیچ امیدی به عوض کردن این منظره نیست...