ای مه عید روی تو ای شب قدر موی تو چون برسم بجوی تو پاک شود پلید من
چون موی تو یلدا و لبت پسته ی اعلاست امشب گل هر جمع که باشی دلم آن جاست
این روسری آشفته یک موی بلند است آشفتگی موی تو دیوانه کننده است
روسری سر کن و نگذار میان من و باد سر آشفتگی موی تو دعوا بشود
در سرم بافته ام با تو خیالی که شبی من سر موی تو می بافم و تو شال مرا
خواهشی دارم .. جسارت می شود...اما اگر موی تو آشقته باشد دور گردن بهتر است
روسری سر کن و نگذار میان منو باد سر آشفتگی موی تو دعوا بشود...
یک کوه پیر منفعل شد که از یائسگی گذشته بود تو را فتح کرد یا تو او را نمیدانم به ھر حال یک پرچم سفید چون موی تو ...در قله باد می خورد
موی تو باشد وشب را به درازا بکشد وای اگر کار منو عشق به یلدا بکشد