پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پشیمانم ز این راهی ، که تا اکنون در آن بودم گرفتار غم عشقی ، به یک نامهربان بودم...
حالا من مانده ام و پنجره ای خالی و فنجان قهوه ای که از حرف های نگفته ، پشیمان است ....
دلبرا یک بوسه دادی این قدر نازت ز چیست؟ گر پشیمان گشته ای بگذار در جایش نهم..!...
حر پشیمان توام یا حسیندست به دامان توام یا حسین...
از هیچ کار کودکی ام پشیمان نیستمجز اینکه ارزو داشتم بزرگ شوم…...
بعداوجود نداره بعدا آدم پیر میشهحال دریاب و زندگی کنتا پشیمان روزهای رفته نباشی...