هر جا بروی، سه نماد وجود دارد که همه می شناسند: عیسی مسیح، پله و کوکاکولا.
هرگز نباید راجع به چیزی تردید داشته باشید که هیچ کس در موردش اطمینان ندارد.
هر چه بیشتر آدم ها را می شناسم، بیشتر سگم را دوست دارم.
یک نویسندۀ حرفه ای، آماتوری است که تسلیم نشد.
در کالسکۀ گذشته، شما هیچ کجا نمی توانید بروید.
اساسا دو نوع مردم وجود دارد. کسانی که به دستاوردهایی می رسند، و کسانی که ادعا می کنند به دستاوردهایی رسیده اند. گروه اول خلوت تر است.
اول معنای چیزی که می خواهی بگویی را بدان، و بعد سخن بگو.
نبوغ توانایی گفتن حرفی عمیق است به شکلی ساده.
فیدبک، صبحانۀ قهرمانان است.
چقدر کم هستند آدم هایی که شهامت به گردن گرفتن تقصیرات خود، و اراده کافی برای رفع آن ها را داشته باشند.
فقیر کسی است که لذت هایش وابسته به اجازۀ دیگران است.
دوستان واقعی از جلو به تو خنجر می زنند.
راز زندگی این است که هفت بار زمین بخوری و هشت بار بلند شوی.
اندیشه و تئوری باید مقدم از هر اقدام سودمندی باشد؛ با این حال اقدام به خودی خود ارزشمندتر از اندیشه یا تئوری است.
من موهای کمی دارم چون که مغزم به قدری بزرگ است که موها را از جا می کند.
زندگی کردن بدون اعتماد، غیر ممکن است؛ این زندانی شدن در بدترین سلول، یعنی در خودت است.
اشک های جهان مقادیری ثابت هستند. به ازای هر یک نفری که شروع به گریه کردن می کند، جای دیگر کسی گریه کردن را متوقف می کند. در مورد خنده هم همینطور است.
اگر از درونتان صدایی شنیدید که می گفت: نمی توانید نقاشی بکشید، با تمام وجود شروع به کشیدن نقاشی کنید؛ به این ترتیب آن صدا ساکت خواهد شد.
مدیر وضع موجود را می پذیرد. رهبر آن را به چالش می کشد.
زیبایی، سایه خداوند در جهان است.
صلح، تلاش متحد همۀ ما را می طلبد.
همه چیز قبلا گفته شده است، ولی از آنجایی که هیچ کس گوش نمی دهد مجبوریم برگردیم و دوباره از اول شروع کنیم.
من می توانم تایید کنم که یونیسف چه معنایی برای کودکان دارد چرا که خودم هم جزء کسانی بودم که بعد از جنگ جهانی دوم غذا و امداد پزشکی دریافت می کردم.
گاهی اوقات من به پدرم به چشم یک آکوردئون نگاه می کنم. وقتی او به من نگاه می کند و لبخند می زند و نفس می کشد، من صدای نت ها را می شنوم.