متن سخن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سخن
من پریشان تر از آنم که بگویم سخنی
حرف های دل من را ز سکوتم بشنو
دهانم را باز میگذارم
شب تا شب
شاید مهتاب
اندکی بچکد
و گلوی خشکیده ام
تر شود برای سخن گفتن
سخن گفتن از آنچه گذشت بر این اتاق
بر این اتاقِ تاریک، که نامش دل بود...
«آرمان پرناک»
مردم تنها زمانی از حرف زدن پشت سر
شما دست می کشند که دیگر چیزی
نداشته باشید تا در مورد آن حرف بزنند !
چگونه پنهانت کنم ،
وقتی که چشمانم از تو سخن می گویند
کسی که آسمانش به اندازه پنجره ای ست که دارد، هرگز پرواز را نمی فهمد و پرنده هایش همیشه ناتمامند...