متن احساسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسی
در بیکران آسمان چشم های تو/
دریای بی پایانی از سکوت می رقصد؛
و من ...
ای هوانورد دل آرام/
در پیچ و تاب این افق بی نهایت
گم می شوم؛
در میان ابرهای تو...
....
....فیروزه سمیعی
آمدنت
قصه ی هواپیمای ربوده شده بود
در آسمان ابری خاطره ها
هرگز به مقصد نمی رسید
حتی با اسکورت چشم به راهی ام...
....
...فیروزه سمیعی
من نوازش می کنم از دور،
با دستان گرم احساسم،
ابرهای سپید آسمان را…
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب راز و نیاز.
خودم را کنار می گذارم
نزدیک تمام شدن
تا هردو بزنیم
زیر یک چیزی
من... گریه
...
و تو،من...
....
....فیروزه سمیعی
گاهی دیگر نمی دانم کی و چی هستم . فکر می کنم دلیلش این است که خط حا یل بین من و مکانها و اشیا از بین رفته . می ترسم یک روز صبح چشم باز کنم و ببینم مثلاً یک مکان، یک حس و حال یا یک شیء شدم،...
از تمام دنیا قلبی حساس به او رسیده بود که می توانست بوی موسیقی ها را حس کند، صدای شخصیت های کتاب ها را تشخیص دهد، غم نهفته در نقاشی ها را لمس کند و صحنه هایی از فیلم ها را جزو خاطرات خود بشمارد.
من با تو هیچ یک از خیابان های این شهر را قدم نزدم.
سر میز هیچ یک از این کافه ها مهمان لبخند تو نبودم.
زیر هیچ بارانی خیسی موهایت را ندیدم.
من از تو در دلم فقط یک جای خالی دارم، اما تو در تمام خاطرات من زندگی میکنی....
کاش ،
بیرون شوی
از قاب،
دلگیرم.
حجت اله حبیبی
دل مبند،
شادی !
به دل بسته نمی رسد .
حجت اله حبیبی...
درد من،
دیدن یار است ،
ولی در رویا .
حجت اله حبیبی
آرزو دارم !
شوم غرق خیالت ،
نیمه شب.
حجت اله حبیبی
آرزو دارم ،
شبی
غرقت کنم ،
در خویشتن
حجت اله حبیبی
آرزویم دیدن یک آرزوست.
حجت اله حبیبی
پروانه زیباست،
با دگرگونی ،
کرم که دیدن نداشت.
حجت اله حبیبی
من وتو
به هم نمی رسیم،
با هم می رسیم ،چون ریل
حجت اله حبیبی
دریا ، یا مرداب
نیلوفر که باشی ،
گل می دهی
حجت اله حبیبی
نمی دانم کلید چیست
و
قفل به چکار آید،
اما لبخند تو قفل زبانم را می گشاید
حجت اله حبیبی
از ظلمت شب گذشتی ای دیده ی من
برخیز که نور می دمد کوبه ی دل
می دانی!
هیچ حالی ،
حال آدم را نمی گیرد،
مگر حال تو...