عادت کنیم که عادت نکنیم...
همین عادت با تو بودن یه روز... اگه بی تو باشم منو می کشه!
مرگ یعنی... به غم و فاصله عادت بکنی...
منو خیلی وقته به هم عادت کردیم
دست سردی وسط سوز زمستان بودی زود دلبسته شدن عادت دی ماهی هاست...
عادت به خنجر خوردن از نادوستان دارد چیزی نمیگوید... چرا که قصه طولانیست!
ما گرفتار عادت زیستن شده ایم، پیش از آنکه به اندیشیدن عادت کنیم.
من عادت دارم غصه ی هر اتفاق بدی رو یه دفعه بخورم نه تمام عمر..!
آن طبیبی که مرا دید در گوشم گفت درد تو دوری یار است به آن عادت کن
کاش من هم یک در بودم! و به رفت و آمد این همه درد عادت می کردم.