عشقم به تو نوشتم یک قصه ی خیالی در انتظارت بودم بازم در این حوالی دیگر نمانده در من حسی برای ماندن از هرچه آرزو بود این سینه گشته خالی به روی شیب شیشه با گریه خنده کردم دیدم که روزی آید از انتظار پیرم شاید چنین نوشتی از تو...
عشقم به تو نوشتم یک قصه ی خیالی در انتظارت بودم بازم در این حوالی تا سور و سات نازت فریاد سینه ام شد برگرد بی تو گشتم پاییز خشکسالی دیگر نمانده در من حسی برای ماندن از هرچه آرزو بود این سینه گشته خالی گفتی چنین جوابم از تو...
گفتم نرو رفتی مگر عشقم نبودی بی وفا طناز من دنیای من بی تو مگر دارد صفا کفتم بمان پیشم نرو دل را چرا خون می کنی جز من مگر کس می شود من را تو مجنون می کنی ای عشق من شیرین تر از مجنون کسی را دیده ای...
عشقم نروی باز فراموش کنی ... از من گذری مرا تو خاموش کنی
دلتنگ شدم وقتی گفتی ز تو مهجورم رفتی و به دنبالت، می آیم و مجبورم من بی تو شدم مجنون یک عاشقم و شبگرد دنبال تو می گفتم... با گریه نرو برگرد جمعی همه از خواب و با یاد تو من مستم من هر چه که هستم بازم عاشق تو...
وقتی میخنده، احساس میکنم خدا قلبمو نوازش میکنه!
من با تو عشقم دنیارو دارم
جان گفتن های تو ... تمدید نفس های من است عشقم
برای به دست آوردن تو هرکاری میکنم عشقم...
عشقم من خیلی متفاوت دوستت دارم.
امروز بهترین فرصته تا بهت بگم که چقدر دیوانه‌وار عاشقتم. تولدت مبارک، عشقم!
دلتنگتم عشقم
الهی قربون خنده های قشنگت عشقم
ایکاش عاشقانه با من بمانی ای عشق تو در هوای عشقم من در هوای عشقت!
تو همه دنیامی عشقم یه تار موتو به کل دنیا نمیدم
چی تو لباته که انقد لذیذه عشقم
اسم قشنگت فقط به درد شناسنامه ی من میخوره عشقم
حال دلم فقط کنار تو فقط با تو خوبه...
هستم تا تهش با تو...
میخندی و تمامِ لَبت قَند میشود.. عشقم بهای خندهٔ تُ چند میشود؟
روی کره‌ی زمین هیشکی مثه من به تو نمیاد
تو همونی هستی که برا ت جونمو میدم
نباشی نابود میشم...
