بیو فرار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو فرار
گاهی آنقدر درگیر دویدن میشوم که یادم میرود چرا شروع کردم، آنقدر برای ساختن فردا میجنگم که امروز از دستم لیز میخورد، در پیچوخمِ کارها، حسابها، نگرانیها، فراموش میکنم نفس بکشم، بنشینم، به یک فنجان قهوه نگاه کنم که بخار آرامش را بالا میفرستد.
مریم فواضلی
بیا مرگ آمد به خانه نزدیک است
بیا شب شد راه فرارت تاریک است
در اندیشه ام هدفی دور زمان ست
که راه رسیدن به مقصد باریک ست
میخوام
زندگیمُ بدم دستِ یکی و بهش بگم
یه دقیقه اینو نگه میداری؟
و بعدش فرار کنم...
فاطیماه نویسنده وشاعر
در حال بارگذاری...