پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از چوب شاخه درخت یادت برای روحم دسته تبری ساختم تا هرروز با آن به ریشه افکارم بزنم.عجب تیشه ای شده ای برای ریشه یادت !؟!✍️ رضا کهنسال آستانی...
صدای تیشه فرهاددوباره میکشد فریادکه ای شیرینتر از جانم چرا بردی مرا از یاد......
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ی ماکوه ما سینه ی ما ناخن ما تیشه ی ما...
تو دستات تیشه هم باشه قشنگهرقیب ریشه هم باشه قشنگه تو عینک می زنی، عیبی ندارهعسل تو شیشه هم باشه قشنگه......