متن جمال ثریا

براى رفتن
نه خداحافظى می خواستم
نه راه و نه چمدان؛
در سرم، درى باز بود
که بستم و رفتم.

باران هم اگر می شدی،
در بین هزاران قطره
تو را با جام بلورینی می گرفتم
می ترسیدم
چرا که
خاک هر آنچه را که بگیرد
پس نمی دهد

-جمال ثریا
-ترجمه: سینا عباسی هولاسو

مرا دوست داشته باش
همچون
گذشتن از این سو به آن سوی خیابان
نخست
به من نگاه کن
بعد مرا
و سپس باز هم مرا
نگاه کن

از تو فقط یک خواسته دارم،
عطرش را موهایش را
حتی اگر ممکن است
خودش را برایم بیاور؛
ای باد...

از دور تو را دوست دارم!
بی هیچ عطری آغوشی
لَمسی و یا حتی بوسه ای...!
تنها دوستت دارم, از دور...!

چه غریب است دلتنگی!
با خودت فکر می کنی: دارم میمیرم
اما نمیمیری.

.


از تو فقط یک خواسته دارم،
عطرش را
موهایش را
حتی اگر ممکن است
خودش را برایم بیاور؛
ای باد...

️️️

ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ....

اگر سردت هست بگو
تا یک آغوش بیشتر دوستت بدارم !

اگر یک روز از من بپرسند
قوی ترین زنان دنیا چه کسانی هستند؟
جواب می دهم
زنانی که تنهایی را یاد گرفته اند!