متن حسن سهرابی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسن سهرابی
بوی عرفان
زندگی با تو برایم بوی عرفان و
شقایق می دهد
بی تو امّا:
بوی عرفان و شقایق حس قبرستان دهد
حسن سهرابی
محرمی است و عاشورایی بر پاست
در روزگاری که نبودنت
نه شمشیر می خواهد و نه شمر و یزید.
حسن سهرابی
کتابخانه ده ما را آتش زدند
تا همه مردم با خدا شوند
غافل از آنکه خدا همراه دود
از
دِه ما رفت
حسن سهرابی
آرزویم این است جانا
که چُنان تیغِ فَلَک
بَر زَنَد از ریشه تو را
که دِگَر رنگ خوشی
هیچ نیایَد به دِلَت.
به دورانی که شیر دَربَند و
دل چرکین
زِ دستِ نامرادیهای دوران است.
چه نا زیباست:
کوکِ سازِ نامَردی
به دستِ
کَرکس و کفتار.
@sohrabipoem
شوق است مرا رویِ چو ماهت که ببینم
تنها شوم و در دلت آرام بگیرم
من آمدم آرام که در پیشِ دو چشمت
دریا شوم و در تَنَت آرام بمیرم
سُخنها رَدِپای وَهلِ مرگ است
که دائم با دلِ من در نبرد است
دلی خسته چُنین پیغام سَر داد
که مَرگ با جانِ من در جنگِ سرد است
آتش زیر خاکستر
چه حرفها و سخنهایی که در قلبم
چنین مرموز در خوابند،
ولی،
آتش بَرآرد سَر از آن خاکستر سردم
در آن روزی که
برخیزد هزاران شعله ها از آن.
((زیبای نا پیدای من))
ما ترک جان چو کردیم
در این دیار یاران
از این همه هیاهو
جز رنج دل ندیدیم
@sohrabipoem
چشمانِ فلک
چشمانِ فَلَک کور شود
گَر نتواند،
این عشقِ میانِ
من و آن یار ببیند
@sohrabipoem