و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند عشق است...!
خودت را نرنجان آن که بودنت را قدر ندانست لایق حضور در فکرت هم نیست
دلم حضور مردانه میخواهد نَه اینکه مَرد باشَد نه !مردانه باشد حَرفَش قُولَشْ فِکرَش نِگاهَش و قَلبَشْ انقدر مردانه که بتوان تا بی نهایتِ دنیا به او اِعتماد کَرد تکیه کَرد
در پیشگاه حجت محض زمان مهدی(عج) منجی جهان منتدار حضور شمائیم.
هم قسم شدیم به معراج عشق سفر کنیم آنجا که نور مهربانی نوید رقص پروانه ها باشد با مهر حضور خویش درخشش محفل ما باشید…
پیوندمان نسیم تفاهم و دوستی را برعرصه ی مصفای زندگی می پراکند ما آغازین با هم زیستن را جشن میگیریم. حضور شما عطر صفا و مهربانی محفل ماست
آغاز زندگی نوین خویش را جشن میگیرند حضور شما در این جمع نشانه پاکترین محبتهاست .
لانهای ساختهاند با گل یاس سفید در فراسوی بهار، ما ترا میخوانیم تا به لطف قدمت این دل کوچک ما گل به دامن بشود در انتظاریم با گل حضور خود محفل آرای سرور ما باشید
وقتی کنارمی جایی برای هیچ شتابی نیست ! مقصد همین حضور من و توست