سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
نرو، به دنبالت خواهم آمد!هر کجا که بروی، من هم همان جا هستم،هر راهی که قدم بگذاری، من هم خواهم آمد و تا به تو نرسم، توقف نخواهم کرد،اگر تو را هم، پیدا نکنم و دیگر چاره ای نداشته باشم،مجبورم که من هم گم و گور شوم.تا کسی به دنبالم نگردد.بسیار سخت است، کسی مرا بیابد چون من در عشق تو سوختم و آب شدم،در عشق تو گم و گور گشته ام. شاعر: خالد شیدابرگردان: زانا کوردستانی...
حرف هایم همه تار و مبهم اند!سیاه پوشیده اند،آسمان پرده ای فراخ به تن دارد شعرهایم، بر خاکستر لاشه ی تو می رقصند با مرگ شاعرها، ستاره ها هم خودکشی می کنند و اگر عشق شعله بکشد جنگل های سیاه این سرزمین پهناور به سوی عدم رهسپار می شوند اما مرگ تو، به ما زندگی می بخشد! شاعر: خالد شیدابرگردان: زانا کوردستانی...
مدت هاست چشم انتظارتم اما هرگز بازنگشتی به نزد من،بخاطر فراق تو و تنهایی خودم،دلم آتشدان غم شده است دیگر تمامش کن این انتظار بیهوده را،موهایم تمام سپید شدند،همانند برف های نشسته بر قله ی آن کوه روبرویی... شاعر: خالد شیدابرگردان: زانا کوردستانی...
هرچە قدر به تو نگاه می کنم آه ای دخترک زیبا، از پنبه نرم تری،از آب چشمه ساران روان تر،و چون در کنارت می نشینم، و می بوسمت،عطر تنت چنان بوی تن فرشته ها به مشامم می آید. شاعر: خالد شیدابرگردان: زانا کوردستانی...
باد در کوچه های شهر دخترکان را به آغوش می گیرد و ناگهانی می بوسدشانو خنده بر لب هایشان می نشاند. شاعر: خالد شیدابرگردان: زانا کوردستانی...
باد در موسوم وزیدنش درختان را به آغوش می کشد درخت هم آرام و آهسته میان بازوانش تسلیم می شود و آرام می گیرد سینه و گریبانش را می گشاید. شاعر: خالد شیدابرگردان: زانا کوردستانی...