متن خنده دار

من یه بار اومدم عکس خودمو زدم رو کیک تولدم
همه رفیقام گفتن نمیخوریم اشتها نداریم

به دوست دختراتون بگین عکستو گذاشتم پس زمینه گوشیم، اگه بجای تشکر نگفت کدومو گذاشتی بیا بزن تو گوش من

‏میری آرایشگاه می بینی مو ریخته رو زمین...
میری خیاطی می بینی پارچه و نخ ریخته رو زمین...
میری تعمیرگاه میبینی پیچ و مهره و آچار...

ولی میری بانک هیچی رو زمین نمی بینی، حتی خودکارشونم با نخ بستن

الان زنتون از دست گرما ناله میکنه

ولی اگه دو ملیون بهش بدید که بره خرید
نه تنها هوا خوبه بلکه آفتاب ویتامین D داره و برای بدنش لازمه

فقط فقط یه مرد ایرانیه که
نیمه اول زندگیش واسه پیدا کردن زن مورد علاقش سپری میشه
و نیمه دوم زندگیش واسه پیچوندن همون زن
مورد علاقش

امروز با یه خسیس قرار گذاشتم



اس داده تا 5 دقیقه دیگه میرسم اگه نرسیدم یه بار دیگه همین اس ام اسو بخون

بخاطر نت شبانه بیدار میمونی بعد میایی استوری میزاری :

"فکرش نمیزاره بخوابم"

مخابرات بزنه تو کمرت دروغگو

ی شاخه از درخت توت همسایه تو حیاط خونمونه.اقای همسایه اومد گفت توتهای اون شاخه سهم شماست.

بابام اینقد اون شاخه رو کشید که الان همه ش تو خونه ی ماست و فقط ریشه ش تو خونه همسایه اس

فراموش کردیم سحری بابامو بیدار کنیم

سر سفره به مامانم گفتم حس نمیکنی چیزی کمه؟

گفت :نمکدون!!
ینی عشق و محبت موج میزنه تو خونه ما

دیروز تو تلویزیون می گفتند :
درماه رمضان تمام شیاطین دربند هستن


شب رفتم دربند اونجا نبودند فکر کنم رفته بودند فرحزاد !

ما که نوجوون بودیم هر کی پراید و موبایل داشت بچه مایه دار حساب میشد...


الان دوباره داریم به همون دوران برمی گردیم

تو ایران مرگ و میر کلا اتوماتیک شده بدون دخالت دست شده
کرونا :میکشه
سیل :غسل میده
زلزله :دفن میکنه

بعضیا تو این یه ساله چه پیشرفتی کردند یارو پارسال همین موقع میخواست وانت دایی شو قرض بگیره بره آش و حلیم بفروشه، امسال کارشناس بورس شده!

توی توالت بودم, مامانم هی صدا میزد کجایی؟

منم نمی تونستم جوابشو بدم، یهو بابام از تو اتاق گفت: تو توالته, دهنش پره نمی تونه جواب بده!
این چه وضعه برخورد با بچس

مامان بزرگم با بغض داشت بهم میگفت: حیف من عروسی تو رو نمیبینم...

گفتم : آخی چون سنت بالاست؟

گفت نه چون خواستگار نداری با اون قیافت

زنگ زدم به مامانم گفتم ناهار چی داریم؟

گفت همون سحری امروز صبح. گفتم سحری امروز صبح چی بود؟ گفت افطار دیشب. ترسیدم ادامه بدم برسم به نوروز

"مهم اینه که سالِمه!

واکنش من به یکی از اهالی محل که بچه شو بهم نشون میده و می پرسه "خوشگله، نه؟"

دختره ۱۲ سالشه پست گذاشته:

منو نگا.... یهو نری کما....

خداشاهده، من هم سن این بودم فکر میکردم تو یخچالمون برف میاد که برفک میزنه

به مامانم گفتم من بمیرم چیکار میکنی گفت مجلسی برات میگیرم که چشم عمه هات کور بشن

یعنی شما بری عطاری بگی دوست پسر ندارم هم یه گیاهی بهت میده میگه اینو دم کن بخور دوست پسر درمیاری.

دوستم زنگ زده میگه: پسر دایی همسایه پسر خاله داماد عموم سرهنگه، میخوای سفارشتو بکنم برای سربازی؟

حساب کردم تا خبر به اون برسه خدمتم تموم شده

یه سری با بابام رفتیم ازین رستورانا که یه مقداری پول میدی همه چی میخوری


آخراش یارو میگفت پولتونو بتون میدم فقط یکم برنج هم بذارید واسه کارگرا و گارسونها
اونا شام نخوردن گناه دارن

یه دوست چینی داشتم مریض شد
براى عیادتش رفتم بیمارستان کنار تختش وایستادم
بهم گفت: چینگ چونگ چَن چووون…
و جون داد بدبخت
براى ترجمه این جمله رفتم چین
اونجا از یه مرد چینی معنیش پرسیدم
بهم گفت یعنی پاتو از رو شیلنگ اکسیژن وردار

بابام افتاده تو جوب زنگ زده به من فحش میده...
می گم چی شده ؟ میگه افتادم تو جوب
می گم چرا به من فحش میدی؟

میگه وقتی افتادم داشتم به آینده نا معلوم تو فکر میکردم