نوح هاست خوابم نمی برد روی قله ی غم نشسته ام مقابلِ خود دنیایم را آب بُرده است... «آرمان پرناک»
دست از عروضِ مریضِ دنیایم کشیده ام هستی ترین نیستیِ من دوستت دارم -دوستت دارم هایم- زمین خورده اند بلند می شنوی؟ «آرمان پرناک»
و تنت ، وطنم ... دستانت ، دنیایم ... چشمانت ، زندگیم ... بودنت ، سرنوشتم