دستان گرم تو زیر سر من چه می کند شاید دروغ سیزده بدرخواب دیده ام...
گره می زنم سبزه ھا تا بماند عاشقی در اینجا و قسمت را به رود می سپارم گفته باشم منتظر باش! به تو می رسد ھمه چیزم مال تو ست حتی من برای تو... سیزده را به در کردم تا نحسی میان من و تو بدرود بگوید مثل سبزه بر...
بعد از تو سالھاست زندگی نحس است چگونه سیزده را به در بکنم؟!!! من سالھاست سبزه ای گره نزدم شرم بر من بعد از تو آرزویی اگر بکنم.
عید است و زمین تازه مسلمان شده است ِ از برکت عشق، دلم گلستان شده است گر سیزده ی عید گره زنی سبزی را بخت تو بلند و درد درمان شده است
جامه ھای عید را به تن کنید سیزده ز ِ سر برون کنید لحظه ھای شوم قرن سیزده ،ازاین سرا برون کنید سیزده بدر کنید سیزده ،ھزار تکه میشود به دست تو خنده سرکنید سیزده ھزار مرتبه دعا کنید سال ،سال ِمرگ لشگر غم است جامه نوکنید سیزده از این...
و تو میروی بی من که گره بزنی سبزه ی تمام خاطره ھامان را و دور کنی از خودت تمام مرا سیزده فرصت خوبی است برای دور کردن نحسی! شاید ھم حق داری گره بزن تمام خاطره ھامان را شاید سال خوبی باشد برایت ... بی من
اگه سیزده بدر ھر سال تو آرزوی من بودی امسال خودم ارزوی خودمم تو منو ارزو کن
سیزده را بدر می کنند باز ھر سال پشت در است این در به در
سیزده را می ستایم چون که او روز خداست نیست فرقش با دگر ایام،روز سبزه ھاست از ازل تدبیر حق شد،روزھا را پی نھاد روز سبزه،جز مگر آیات سبز کبریاست؟ ماه و خورشید و فلک چون جملگی بر پا شدند این طبیعت،سبزه و گل ،رحمت رحمان بپاست گر شنیدی نحس...
بی خیال آیین سیزده بدر مدتھاست گره زدم دلم را به دستت تا دستی توان جدا کردنش نباشد
گره زدم به یاد تو سبزه ای از جنس امید بازم رسید سیزده بدر ُ خورشید عشق میده نوید ُ خورشید عشق میده نوید سبزه رو وردار و ببر بزن به دشت و دریا باشه که دربدر بشه تموم غم و دردا تموم غم و دردا غصه ھات و باد...
سیزده بدر رسید دگر مرغ سحر داد این خبر جانب گلزار ودمن بار کنید بار سفر نسیم باد فرودین وزد به جانب زمین خیمه زدند شکوفه ها چنان که لشکری زچین بادام وبه شکوفه زد چتری به سر بنفشه زد شب بو وزنبق بنفش تور سفید فرشته زد به کهسار...
عید آمد و تمام شد سیزده بدر شروع شد گره زدم سبزه را بھار به دیدن او رفت و گرفت سبزه را سبزه به دست بھار با شوق دیدار آب در آب رود رھا شد سیزده تون بدر شد سیزده بدرتون مبارک
آرزوھایت را به دلم گره بزن نکند دیر بیایی و سیزده بدر شود
منم زخمی دلتنگی در این سیزده بدر ھمچو مجنون بی لیلا،ھرکو در به در این غم جانسوز عشقت نازنین ندانم کی زمان،آید به پایانش دگر
بازھم امسال (سیزده بدر) من به دنبال گره ای ھستم به سبزه ای در این روز... سبزه ای پر رنگ با گره ھایی زیاد از دستان ھمان دخترک شرقی پا لخت... آن دخترکی که لب پای رودخانه احساسم... رو به سوی من ایستاده بود... و آرامش وجودم را با حضورش...
همه می روند به باغ، سیزده به در کنند از بد و آفت و شر، به صحت گذر کنند ! چون که از نگاهشان، نحس و نامبارک است سیزده! و باید از، این عدد حذر کنند ! سیزده مثل من است! بدشگون و بدبیار بی گناه به چشم بد، سوی...
خوبی سیزده بدر امسال اینه که هر جای خونه چادر بزنیم به دستشویی و آب نزدیکیم!
سبزه در دست تو و چشم من اما نگران که گره را به هوای چه کسی خواهی زد …!
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفتهی دگر خاک شده ست می نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست (با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)
با سلام کلاسهای آموزشی سبزه گره زنی آغاز شد ! گره ازدواج گره کنکور گره جدایی ! گره ملوانی ! دوبل گره ! گره کور ! با تضمین بروارده شدن آرزو ! (گارانتی تا سیزده سال بعد !)
ببین میخوام یه چیزی بگم بهت ولی حساس نشیا ! امسال اگه خودت رو هم گره بزنی به سبزه فایده نداره ! تو خودت کمپانی نحسی هستی !
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد رو پیچ و تاب سبز سبزه...
سلامتی اونایی که حتی یه دونه سبزه هم گره نزدن ولی یه عمریه دلاشون به هم گره کور خورده !