خسته حالم از فقر میان دستانی که زل می زد به تکه نانی بر دهان مرغکی خسته از سفر مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
شب چه زیبا شبی ست پرسه زدن زیر چتر بوسه هایی که باران از چشمان تو آواز سر می دهد شبگردی باد بی قرار را -مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا -شعرسپکو