شعر فیروزه سمیعی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر فیروزه سمیعی
مِنِ بینام
درِ در،
درونِ
دروغِ
درختانِ
دریده
دریا
گریه کرد
سطرِ سطر
سطرِ
سطرِ
سطرِ
سطرِ
سطر
شکست
صدا
صدای
صدا
صدا
صدای
صدا را
صدا زد
و صدا
صدا را
نشنید
منِ من
منِ
منِ
منِ
منِ
من
نبود
نقطه
نقطهچین
نقطهچینِ
چینِ
چهرهات
چین
خورد
تو اگر کلمه بودی
بی پایانی از عشق بودی
در هر لحظه ای که به لب می آوری
آواز قلبم را به سکوت می آمیزی
با هر حرفی که به زبان می آوری
جهانم را از نو می آفرینی
و من در هر خطی از تو
به بوسه ای از...
« نیویورک»
درد به استخوان رسیده ؟!
نه؟
می خندم !
از ته گلوی بسته ام
با زهرِ لبخندم
رو به رو!
مثل نیویورکی که نیامدم...
مثل تهران که هرگز ترک نکردم...
ناخوشی
مزه ی هر روز است
می بلعمش
مثل قرص تلخی که اجباری ست
بخند!
بخند تا سرت...