شعر مرگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر مرگ
جغد نفرت
بر جان روشنایی آواز میخواند
دستم را زیر چانهام میگذارم
به نگهبانی اهریمن بر این خرابه خیره میشوم
...
و من در گوشهای دست به کار میشوم
و قبری برای خودم میکنم
تو نیز در کنارم نشستهای و
گمان میکنی که در حال بازیام.
به خاک مرده ای جان میسپارید..
بسوزانید تنم را وقت مردن
به لبخند نگاری دل سپردن
به خاک پاک و آب چشمه ساری
به رنگ سرمه چشمان یاری
درآرید و بپاشید و برقصید
به آغوش نفس های بهاری
که هرچی دارم از آغوش دارم
هزاران شعر زیبا نوش دارم
به...
پیروز پورهادی
در حال بارگذاری...