خدا نکند عشق اعدام شود در سلول های تاریک زیر سایه ی دار آنجا بوسه ها در زنجیرها محبوس می شوند خدا نکند دست ها در فاصله ی گلوله ها به هم گره بخورند و عشق در ویرانه های شلیک فریاد بزند: من اینجا هستم! خدا نکند حضور قلب ها ...