شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
صبح یعنی پرواز در آسمان بودنت و زبان عشق را معنا کردندر نگاهتای دور از من و در خیال من و لبخند را نشاندن پای مهربانیت و قد کشیدن در خاک دوست داشتنت همچون جوانه ای کوچک بادصبا...
صبح یعنیبخندمن غرق چشمانت می شوم-صیدنظرلطفے (صابر)...
صبح یعنی وسط چیرگیِ خواب تورایکنفر بوسه به نرمی به لبانت بزند..ارس آرامی...
صبح یعنی وسط چیرگیِ خواب تورایکنفر بوسه به نرمی به لبانت بزندارس آرامی...
صبح یعنیتو بتابی و مرا زنده بخود گردانی...
صبح یعنی یک غزل در هر سحرخوش سرایی و سخن گردد شکرصبح یعنی سوسن پر گل دلتغصه و غمها بماند پشت در ...
صبح یعنی:که غمت دور شود؛ در یادم صبح یعنی: که دلت شادشود،چون شادم صبح یعنی: که سرایی ،غزلی،از دل و جان صبح یعنی: که زَنی، دل به دریا؛ تو بمان صبح یعنی: که پر احساس شوی، با غزلی صبح یعنی: که شود، کامِ تو شیرین عسلی صبح یعنی: که نگاهت، به گلستان باشد صبح یعنی:که به دل، مژده دیدار آید صبح یعنی:که دلِ مرده شودزنده به عشق صبح یعنی:که کِشی،نازِ گلِ،خنده به عشق صبح یعنی: که من و تو بشویم با هم ماصبح یعنی: که نباشیم ز هم دور و جدا...
صبح یعنیبغلم باشی و بیدار شومو پریشان کُنَدَم مویِ بِهَم ریخته ات! ...
صبح یعنی نفسم با نفست ساز شودچشم من در نگه عاشق تو باز شود......