متن غروب دلتنگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غروب دلتنگ
به او گفتم:
هر غروب
عطر چمنهای باران زده را میدهی!
مرا گفت:
زنانگیات در نگاهم
هزار شاخه گل زیبا میرویاند.
دلم برای قدمهای رهگذرانِ عابرانِ پیاده تنگ میشود،
برای روزهایی که خیابانها پر از نفسِ تو بود.
یادش بخیر، وقتی بیدلیل میرفتی و من بیدلیل دنبالت میکردم،
نه مقصدی بود، نه وعدهای، فقط دل… که به هر قدمت دل میداد.
حالا خیابان همان خیابان است،
اما صدای قدمهایت را از...
دلم برای قدمهای رهگذرانِ عابرانِ پیاده تنگ میشود،
برای آن بیقراریهای خاموشِ خیابانی که هر غروب بوی رفتن میداد.
برای نگاههای گذرایی که هیچوقت تکرار نشدند،
و صدای کفشهایی که روی آسفالتِ خیس، مثل ضربانِ زندگی میدویدند.
حالا خیابان ساکت است،
و من ماندهام با خاطرهی آدمهایی که نمیدانم چرا،...