دلم برای قدم های رهگذران عابران...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دلم برای قدم‌های رهگذرانِ عابرانِ پیاده تنگ می‌شود،
برای روزهایی که خیابان‌ها پر از نفسِ تو بود.
یادش بخیر، وقتی بی‌دلیل می‌رفتی و من بی‌دلیل دنبالت می‌کردم،
نه مقصدی بود، نه وعده‌ای، فقط دل… که به هر قدمت دل می‌داد.

حالا خیابان همان خیابان است،
اما صدای قدم‌هایت را از یاد برده.
من مانده‌ام و پیاده‌رویی بی‌تو،
که هر غروبش بوی نبودنت را دارد،
و هر رهگذری شبیه خیالِ بازگشتِ توست.

دکتر مهدی زاهد سیوکی
ZibaMatn.IR
Dr.mehdizahed
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

دلتنگی شاعر برای روزهای گذشته و حضور معشوق در خیابان‌ها موج می‌زند. خاطرات پیاده‌روی‌های بی‌هدف و عاشقانه، که قلبش با هر قدم معشوق همراه بود، در ذهن او زنده است. اکنون، خیابان خالی از حضور اوست و شاعر در غروب‌های دلگیر، در انتظار بازگشتش، رهگذران را به امید دیدن او می‌نگرد.

ارسال متن