متن غم پدر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم پدر
پدر
در سایهی خاطرهها،
تو، بلندای کوه، در منی —
صدای چکش بر سنگِ بودنم.
رفتنت،
نه پایانِ تو بود،
که آغازِ باران بر بام دلم شد.
بوی خاک پس از باران،
صدای کفشها در راهپله،
نور کجِ عصر بر قاب قدیمی —
همه هنوز،
تو را زمزمه میکنند.
پدر،...
پدر دلتنگتم
در غبارِ خاطرهها، ردپای حضورت را میجویم...
خاموشیِ صدایت در شبهای بیقرار
طنین بارانیست که از آسمان دلم فرو میچکد...
زمان، دزدِ مهربانیهایت شد
اما...عطرِ حضورِ نادیدنیات هنوز در هوای خانه جاریست...
دلتنگی، فانوسیست که در دست باد لرزان مانده،
رو به شبهای بیپدر... بیپایان...