متن محسن سلیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محسن سلیمی
نازنین جان،
تو اون فرشته ی پاکی که من فکر می کردم نبودی...
نقاش نیستم اما،
دلم برایت پَر میکشد...
یقین دارم خدا برای بوسیدن تو، به من لب و دهان داده...
میخواهم با کسی بروم
که دوستش دارم
نمیخواهم بهای همراهی را
با حساب و کتاب بسنجم
یا در اندیشه ی خوب و بدش باشم
نمیخواهم بدانم
دوستم میدارد یا نمیدارد
میخواهم بروم
با کسی که
دوستش میدارم ...
به لطف عشقی که به من دادی
تمرین میکنم یکتاپرستی را
پروردگارا
چشمانی به من ده
که بهترین ها را در آدم ها ببیند
قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد
ذهنی که بدی ها را فراموش کند
و روحی که هیچ گاه
ایمانش به خدا را از دست ندهد
آمین
دیار باقی آغوش توست...
تو زیباترین نقاشیه خدا هستی،
لبخند که میزنی بهار برای رساندش به تو آنچنان تلاش میکند که شکوفه ها و سبزه ها آغوششان را برای تو باز... حال تصور کن بخندی،
تابستان می شود و میوه ها آنچنان به پذیرایی میپردازند که گویی بهشت شده.
خدایا به خواب پدر من آسایش
به بیداریش عافیت
به عشقش ثبات
به مهرش تداوم
و به عمرش برکت جاودان عطا کن
شکرانه اش با من.
“روزت مبارک پدر”
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم
چون تو پاک هستی
می توانم تو را خط خطی کنم
که آن وقت در زندان خط هایم
برای همیشه ماندگار میشوی
و وقتی که نیستی
بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم...
چشمانت را ببند
و فکر کن!
به دونده ای که با مشکلی در پایش و با اینکه می داند هیچ شانسی برای برنده شدن ندارد در مسابقه دو شرکت می کند چون قول قهرمانی به فرزندش داده!
یا تصور کن...
ماهیگیری را که با اینکه می داند دریا طوفانی ست...
هیچ حس خوبی تو زندگیت
دو بار تکرار نمیشه
حواست باشه راحت از کنار
حس های خوب زندگیت نگذری
خوش به حالِ من
که میمیرم برایت این همه...
SM
نمی خواستم این عشق را فاش کنم
ناگاه به خود آمدم،
دیدم همه کلمات راز مرا می دانند!
این است که،
هرچه می نویسم عاشقانه ای برای تو می شود.
تو را دوست دارم
و زیبایی ام را به جهان تسلیم می کنم
تا هر لبی که تو را می بوسد
من باشم …