تراشیده بودم سرِ خودنویس که ازتو بگویم ولی پا نداد تمامِ غمم ماند در قابِ مغز دوخط ، دفتر کهنه ام جا نداد سکوتم قدم زد درون گلو ترک های خود را بغل هم نکرد مُهمّاتی از ضامنِ انفجار سَرِ زا ، کشید و عمل هم نکرد در این ماجرای...